خبرگزاری حوزه - تهران/ هر نوشته ای باید از جهات گوناگون محتوا، زبان، دقت، نظم، آراستگی، رعایت علائم نگارشی، رعایت نکات دستوری و املائی و نگارشی بازبینی شود. بازبینی نگارش، ویرایش نام دارد. ویرایش باید پس از نگارش صورت بگیرد تا نوشته از جهات گوناگون اصلاح و بازبینی شود.
نکات کاربردی ویرایش در مقالات پژوهشی و نگارش کتاب
امام علی (ع) میفرماید: «من تسلّى بالكتب لم تفته سلوة». (غررالحكم و دررالكلم، ص 598)
آقا جمال خوانسارى در ترجمه و شرح حدیث بالا چنین گوید:
هر كه تسلّى شود به كتاب ها فوت نشود از او هيچ تسلّى شدنى «تسلّى بچيزى» فراموش كردن غم و اندوهي است به سبب آن، و مراد اين است كه هر كه به كتاب ها و مطالعه آنها تسلّى شود او از هر غم و اندوهى به آنها تسلّى شود و همه را فراموش كند و فراموشى اندوهى نماند كه بايد كه بكند و نكرده باشد. (شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحكم و دررالكلم، ج5، ص 233)
از مواردی که در حوزه تحقیق و پژوهش بسیار مهم است، ویرایش میباشد. ویرایش اصولی سبب میشود که خواننده، مقصود و منظور نویسنده را بهتر دریابد.
به مناسبت هفته پژوهش، نکاتی درباره ویرایش مطرح میشود:
حضرت علی(ع) در روایتی که در کتاب غرر الحكم و درر الكلم، ص 294 ـ 295 آمده است، به اهمیت ویرایش اشاره میفرمایند:
إذا كتبت كتابا فأعد فيه النّظر قبل ختمه فإنّما تختم على عقلک.
هرگاه بنويسى نوشته پس اعاده كن در آن نظر را پيش از اين كه مهر كنى آن را پس به درستى كه تو مهر نمى كنى مگر بر عقل خود.
مراد اين است كه عقل و دانش هر كس از نوشته او مستنبط مىشود و هرگاه كسى مهر كند بر آن در حقيقت مهر نكرده مگر بر قدر و اندازه عقل و دانش خود، پس هرگاه كتابتى يا مانند آن چيزى بنويسى بعد از اين كه بنويسى پيش از اين كه مهر كنى يك بار ديگر در آن نظر كن يعنى نگاه كن و فكر كن كه مبادا غلطى نوشته باشى و از آن ضعف عقل و كمى دانش تو استنباط شود و تو مهر كرده باشى بر آن.
زبان را به اعتبار بیان شیوه مقصود به؛ علمی و عام و ادبی میتوان تقسیم کرد.
ساختار زبان علمی با زبان عمومی فرق نمیکند. ساختارها باید روان، ساده و شفاف باشند.
ویرایش به معنای نظم و ترتیب و در برگیرنده معانی دو مصدر پیراستن و آراستن است.
انواع ویرایش: ویرایشهای مقابلهای، زبانی، صوری، استنادی، محتوایی و ساختاری.
مباحث ویرایش زبانی: تبدیل واژه ناآشنا به آشنا، رفع کژتابی زبانی، دقّتورزی معنایی، اصلاح خطای منطقی و پیچیدهنویسی، حشوزدایی، کلیشهکُشی، معیارسازی محاوره و لهجه و گویش و شکستهنویسی، رساسازی نارسایی آوایی، اصلاح خطای دستوری، گرتهبرداری ستیزی.
مباحث ویرایش صوری: دستور خط، املا، فاصلهگذاری، عددنویسی، اجزای کتاب، فهرست، لایهبندی، نشانهگذاری، ارجاعدهی، تنظیم کتابنامه.
ویراستار باید ذهنش حسّاس باشد به واژهها. ویراستار چشم سوم نویسنده است؛ چیزی را که نویسنده نمیبیند، ویراستار میبیند.
وظیفه ویراستار دیدن کلمه و وظیفه نمونهخوان دیدن تکتک حروف آن است.
در نشانهگذاری دو منظور باید مد نظر باشد: منعکس ساختن مکث و آهنگ (مثلاً استفهامی یا تعجبی)، نشان دادن ساختمان جملهها و روابط اجزای آنها. هدف نشانهگذاری این است که درست خواندن را آسان سازد و از موراد ابهام بکاهد.
دستور خطّ و املای کلمات لازم است که براساس مصوَّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی باشد.
اگر متن نویسنده ویرایش نشود، ممکن است در آن کژتابی رخ دهد. کژتابی عبارت است از:
کژتابی زبان اصطلاحی است که برای جملات دوپهلوی کژتاب بهکار میرود و پدیدهای است بین ایهام (دومعنادهی) و ابهام (دوگانهخوانی و دیریابی).
وقتی در کلام، دوپهلویی ناخواسته باشد به آن کژتابی گویند که مخفی روی میدهد بدون اینکه نویسنده بفهمد، مثال: «حمید دوست چهلساله من است».
در صفحه آرایی، هرسازمانی از قواعدی مدوّن پیروی میکند و آنچه باید در همه جا منظور نظر باشد جوابگویی به توقعات زیر است:
- آسان سازی خواندن گزارش.
- خوشنمایی و دلپذیری صفحات ماشینشده.
- آراستگی جزوه گزارش.
در صفحه آرایی مسائلی چون حاشیهبندی، پاراگرافبندی، عنوانگذاری، شمارهگذاری نمودارها و جداول و ضمایم، فاصلهگذاری، استفاده از یک یا دو روی برگ نیز مطرح است.
برخی از نکات در نگارش کتاب عبارتند از:
1. کلماتی که از عربی گرفته شدهاند و حرف آخر آنها همزه است، بدون همزه نوشته میشوند، مانند: املا و انشا و هنگام اضافه شدن به کلمۀ بعد دو حالت دارد با «ی» میانجی مثال املای فارسی و با همزه مثال املاء فارسی و در بعضی موارد خصوصاً در کلمات کمبسامدتر، فقط همزه آورده میشود، مثال: بهانحاءِمختلف.
2. درج تنوین در کلمات تنویندار ضروری است: لطفاً.
3. قبل از حرف عطف، استفاده از کاما غلط است.
4. کاربرد گیومه: نقل قول مستقیم، برجستهسازی.
5. نقطه ویرگول (؛): میان دو جملۀ مستقل که پیوند معنایی دارند، مثال: ابرها پراکنده شدند؛ از شدت باران کاسته شد.
6. آمدن دو مترادف کنار هم که تأکید خاصّی هم ندارد، حشو است، مثال: لذا از اینرو، لذا برای این، لذا بدینسبب، پس لذا، پس درنتیجه، پس بدین علّت، لذا بنابراین. چون...و نظایر آنها.
7. تکرار بیش از حدّ «که» نارسایی آوایی ایجاد میکند.
8. برای فاعل غیرجاندار، شناسۀ مفرد بهتر است. مثال: عوامل ساختاری عبارت است از.
* حجت الاسلام علی قنبریان؛ محقق و پژوهشگر حوزوی و مدیر انتشارات میراث فرهیختگان.
۳۱۳/۴۲